این هم 13 دی 87
اول کار و کم کاری.
هنوز استخدام نشده ای و ساعت کار اجباری.
هنوز فکرت را برایت پست نکرده اند که دیگر هیچ ایده ای نداری.
هنوز حرف زدن بلد نیستی که ناگهان دیگر حرفی برای گفتن نداری.
هنوز حتی نمی توانی روی دو پا با ایستی که زمین میخوری.
این آش نخورده و دهان سوخته هم عجب حکایتی دارد!